«هرچه می خواهد دل تنگت بگو»
باباتو می شناختم! قدیما با آفتابه عرق میخورد، روزگاری درخت بیدی را میشکستند آنهایی میشکستند که زیر سایه آن مینشستند.خاله لیلا: یه مسابقه هست که مردایی که ادعاشون میشه توش شرکت میکنن. مراد بیگ: من ادعایی ندارم! خاله لیلا: ادعایی ندارم خودش کم ادعایی نیست! نـنـه ..! هــر چی بدبختی کشیدیــم گفتی "حکمت خداست" بــیـبــین ننــه ... نشونـــی این حکمتو بده برم در خــونش بگم دٍ لامصـــــــــــــب ، مشکلت با مـــن چیـــه آخه..؟! درد تنهایی کشیدن تو هر چه میخواهی مرا بخوان نمیــــــــفروشــــــــــم..!
دلم پُــــــــــر است
دوست بدار آن هایی را که در زندگیت نقشی داشته اند زیاد طول نمی کشد تا بفهمی شنيدنِ
خودت را تصور کن شیشه ی پنجره را باران شست
میدانی ![]() شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 11:35 :: نويسنده : امید توانا
قیافه دخترا وقتی خواستگار میاد
![]() اینم قیافه آبجی کوچیکشون
![]() آبجی وسطی
![]() قیافه داداشه
![]() الان دخدرا دارن میگن دلت خوشه هااااااااا کو خواستگار
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
![]() ![]() سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, :: 11:26 :: نويسنده : امید توانا
مثل گرگ باش میخوای خنجر بزنی از روبه رو بزن... مثل گرگ تعصب داشته باش... مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن.... مثل گرگ رو در رو حقتو بگیر گرگ باش از "جنس گرگ" نه از "جنس آدم".... شبها... زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را در حالی که همه میگویند... خوش به حالش.. چه زود فراموش کرد! این روزها همه به من دلتنگی هدیه میدهند.. لطفا آتش بس اعلام کنیدبه خداتمام شددلم!!! دنیای زن...
زنان...عاشق مردانی می شوند که قدرت نگاه مردانه شان بتواند دنیای زنانه شان را تسخیر کند!
زن معنی تمام نگاه ها را می داند...
می داند...چه نگاهی برای دیدن قلبش است...!
چه نگاهی برای...کشف اندامش.
به قول ضرب المثل قدیمی..."پنجره قلب زن چشمانش است."
تنها جایی که باید از پنجره وارد شد...
دنیای زن است...
دلتنگم .... اندازه تمام بغضایی که گریه نشد... اندازه تمام خنده هایی که روی لب نیومد ... دلتنگم .... اندازه تمام روزایی که نتونستم فریاد بزنم و بجاش ، رفتم تو اتاقمو درو بستم و زیر پتو تا دلم خواست بی صدا داد زدم ... دستم را شکست... ولی گله ای نکردم... سهم دست بی نمک(شکستن است) کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد بدون هیچ خمی بر ابرو اما افسوس که داده را پس نمیگیرد فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن می كند ، فقط او میتواند مرا بشناسد ، او حتماً می فهمد ... می خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگی خودم را چكه چكه در گلوی خشك سایه ام چكانیده به او بگویم: " ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت ! " صادق هدایت عشق ممنوع درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |