خــــــوبِ خــــوب ...
برنامه فراموشی تو را می گویم ______________ روزی نویسنده ها “سیگار” می کشند
شاعرها “هجران”
نقاش ها “تابلو”
زندانی ها “تنهایی”
دزدها “سرک”
مریضها “درد”
بچه ها “قد”
و من برای کشیدن ، “نفسهای تو” را انتخاب می کنم …
خدایا...
بابت آن روز
که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!
...
من عصبانی بودم برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد و مــــــــــن پا فشاری می کردم
اُفتــآدَטּ اَستــــ
تاریخ مصــــــرف دارند...
خیلـــــــــــــــی دیر می فهمیم ... خیـــلی !! ایــن روزهــا دلــم اصـرار دارد فریاد بزند !
تـــــا بــــی نهایت ....
ارزش یک احساس به شدت آن نیست به مدت آن است ...
من تو را به مدت بودنم دوست دارم ...
ای عزیز دل ... دوستت دارم ... نه فقط به خاطر چراغانی چشمانت
به خاطر تمام آنچه بر من ارزانی داشتی ...
دوستت دارم ، و همیشه خواهم داشت ...
قشنگی دوست داشتن را ، سرمشق دلها مي كنم .
تا تو هستي دلم براي كسي تنگ نمي شود .
عزيزم تا هستي با ياد تو زندگي برايم خوشبختي بزرگ است .
مرا هميشه و همه جا در كنار خود احساس كن . كه من هميشه كنار توام . دوستت دارم و دلم به اندازه بغض آسمان ابری پاییز برایت تنگ شده است .
فراق یعنی دوری ، دوری یعنی دلتنگی، دلتنگی یعنی تو و تو یعنی تمام دنیا ...
عزیز مهربانم کاش من هم مثل تو بودم .
تو که آینه ات زلالی و صداقت را از چشمه ها به ارث برده ،
نگاهت به آسمان پیوند خورده و مهربانیت دریا را به تحسین وا می دارد
و استقامتت کوه را ...
تو که اندوه دیگران نمی گذارد به دردهای خودت فکر کنی ،
تو که از دل شکستگی دیگران دل آزرده می شوی و از غم رفیق اندوهگین
و نارفیقی ها را به دل نمی گیری و در محبت به دیگران غریبه و آشنا برایت فرقی ندارد .
خوشا به حال تو که بهترینی ...
محبوبم برایت غبار را از آینه ها پاک می کنم و آفتاب را به مهمانی پنجره ها میخوانم
و جاده ها را به زیباترین گلهای بهاری فرش میکنم .
بلبلان را به نغمه خوانی بر شاخه های شاخسار محبت دعوت میکنم
و از ابرها برایت سایبان میسازم
برای تویی که در عشق برایم جاودان خواهی ماند ...
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…
دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست…
دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…
دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است
دلم برای کسی تنگ است که نیز نمی دانم او کیست دلم برای کسی تنگ است که نیز می دانم روزی می اید
عــــــشق
همین خنده های ساده توست
وقتی با تمام غصه هایت می خندی تا از تمام غصه هایم رها شوم. سنگــــــدل ترین آدم روے زمین هم که باشے
آن شب باران می بارید… باران که می بارد به تو مشتاق تر می شوم… و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم… و تو نمی دانی که جه بارانی بود، چون نیامدی… و باران می بارید… آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و باران می بارید… و بالاخره دیشب مردم و حتی تو تب هم نکردی… ![]()
![]() دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:تصاوبر جالب, :: 2:33 :: نويسنده : امید توانا
دیوار یکی از مهد کودک در اروپا که بر روی آن یکی از شعرهای حافظ درج شده است دیوار یکی از مهد کودک ها در تهران
این مدلیش رو دیگه ندیده بودیم!!!!! لازم به ذکر هست این خانم مجرد هست و ثروت زیادی هم داره !!
دستگاه کارت خوان هم برای واریز پول موجود میباشد . گداهای محترم یاد بگیرن با سیستم های روز خودشان را به روز کنند !
این مورد چند بار واسه خودم اتفاق افتاده !!
این هنرمند ایرانی خیلی تابلو بازدید کنندگان را دست انداخته !!! این مردچگونه حسین رضازاده رابلندکرد!
![]() دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : امید توانا
عشق ممنوع درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |